تنهاعشق وعشق اول من
آره همونیه که من به خاطرش میامومینویسم اماهنوزم که هنوزه خبری از اون نیس
فک نکنم هنوزم متوجه عشق من باشه چون اگه بود....
چه قدبده یکیوانقددوسش داشته باشی که روزت شب نشه وشبت روز امااون اصلابهت حتی فکرم نکنه ومتوجه قلب تیکه تیکه شده توباشه همون قلبی که به خاطراون به این حالوروزافتاده
خدامگه من آدمی بودم که به خاطریه نفربه این حالوروزبیفتم چی میشه مثل قبلم بگم وبخندم وجزخودم به هیشکی حتی نگاهم نکنم چه برسه به اینکه تمام لحظه هام بهش فک کنم خدااااااا
یادم که میفته اون روزا روزاکه باهاش بودم نه مثل الان که ازش اینقددورم اشکام میریزه میخام زمانوبه عقب بکشمو بهش بگم چقدمیخامش نه اینکه باغرورالکی اونوازم دور کنم!!!
کاش میومدمیدیدچی میکشم ازدوریش یاحداقل میخونداینایی که براش مینویسمو تابدونه چقدمیخامش چقدخاطرش برام عزیزه بدونه که چقدمیخام بدوم طرفش بگم میخامش امانمیشه نمیشه ناراحتم میکنه منومیکشه اینکه نمیتونم برم طرفش وبگم چقددوسش دارم اینکه نفسم به نفسش بنده اینکه اگه اون نباشه من نیستم وجودم به وجودش وابستس عذابم میده کاش میتونستم بازم صداشوبشنوم بهم بگه منومیخادمنم بگم دوسش دارم...
اصلاموندم که اونم میخاد؟؟؟
چرانمفهمه دلم این همه براش تنگه اندازه تموم عمرم زندگیم زندگیش چرا؟چرا؟چرا؟